قاتل اوزا...
حسین ماوریک...
نابودگر نیروی دریایی عراق...
برترین خلبان فانتوم (اف - 4) جهان...
نماینده ایران در دادگاه لاهه...
28 سال پیش در چنین روزهایی دلاورمردی که مردانگی و غیرت را به اوج رسانید. بی هیچ ادعایی پر پرواز خود را گشود ...
عملیات البرز، عملیات کمان 99، عملیات مروارید،مأموریت زدن پل العماره، عملیات اچ 3...
معنی غیرت...
مدتی از جنگ گذشته بود که خلتعبری برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، بهعنوان نمایندهٔ ویژهٔ ایران در دادگاه بینالمللی لاهه حضور مییابد تا در برابر دولتمردان غربی و عربی، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملی که در آن جا بروز داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.
باوجود این که مدت مأموریت او در دادگاه لاهه ۲ ماه بود، به همه وعدهها و وسوسههای سران کشورهای آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از ۱۵ روز به کشور بازگشت و در پاسخ به این سوال که چرا تا پایان ماموریت در آن جا نماندهاست، میگوید: - نمیتوانم شبها و روزها را در سوئیس با آرامش طی کنم درحالی که جنگندههای دشمن آرامش را از هموطنانم گرفتهاند.
مردانگی یعنی...
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده میشود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان دیگر این پایگاه انتخاب میشوند. پل درست وسط شهر بود. خلعتبری وقتی روی پل میرسد، حملات ضدهوایی دشمن به اوج خود رسیده بود. اتومبیلهای مختلف که مشخص بود شخصی است، روی پل درحال حرکت بودند. او با قبول خطر "دور میزند" و پس از عبور آنها، پل را منهدم میکند. وقتی از او سؤال کردند که چرا چنین کردی و همان اول پل را نزدی؟ گفت: - فرزند یکسالهای دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است توی ماشین بچهای مثل «آرش» من باشد. چطور قبول کنم که پدری بچه سوختهاش را در آغوش بگیرد؟
شهادت...
تعطیلات نوروز سال ۱۳۶۴ در پیش است، ولی گویا حسین هوس سفری دیگر را در سر دارد. او در پایگاه میماند و به زادگاهش نمیرود. در جواب دوستانش هم که میگویند چرا به دیدن خانواده نمیروی؟ میگوید: - در این شرایط بحرانی مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند. وجدانم اجازه نمیدهد که این مردم را تنها بگذارم. روز یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۴، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند میشود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) میشود. حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان "عیسی محمدزاده عروس محله" یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز در میآید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر میشود. سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه میدهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگهای ۲۳ را مورد هدف قرار میدهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم میشود. در همین حین از ایستگاههای رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری میرسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنها میباشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر میباشد، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ میکند موشک با فانتوم برخورد میکند. ستوان محمد زاده موفق میشود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب میبیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا میکند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمیکند و بدین شکل قهرمان جنگهای دریایی برای همیشه خاموش میشود و در قسمتی از وصیت نامه اش مینویسد:
اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتما به این مردم تقدیم میکنم.
حسین خلعتبری نامیست تکرار نشدنی. روحش شاد، یادش گرامی