2 تا خاطره بگم ، شاید یکیشو گفته باشم ولی در این بحث غنی سازی فرهنگمون فکر کنم مفید باشه! :
(1)
اولین سالی که MD برای کیش ایر اومد ما گفتیم ببینیم این توپولف بشو هست یا نه 😕 ... (جواب : یا نه ! )
به هر حال پرواز کیش- تهران ، بعد عمری از 11R نشست در مهرآباد ، روی B2 هولد کرد تا 727 ایران ایر بپره ، مهماندار عزیز هم اعلام فرمودند که "از مسافرین گرامی تقاضا میشود تا توقف کامل هواپیما صندلیهای خود را ترک نفرمایند ، متشکرم " ... تا گفت 10-20 نفر بلند شدن ... در جا دوباره "مسافرین گرامی لطفـــــّــــــاً تا توقّفّ کاملّ هواپیما صندلّی مخصوص خود را ترک نفرمایید" .... همه نشستن .... یه مرده که تی شرت قرمز توو ذوق زنی هم به تن داشت ساکش رو از هترک کشید بیرون ، نمیدونم چی شد سرشو انداخت پایین رفت سمت در ، مهمانداد داد زد "آقـــــــــــــا .... اهوی مرتیکه خر مگه با تو نیستم میگم بتمرگ سر جات؟ ... همکارا یکی این بیشعورو بگیره!!! "(با پوزش از شما دوستان ، نقل قول دارم میکنم دیگه!!! ) ... البته بگم مهماندارای این پرواز کلاً یه چیزیشون میشد ، چون 2 نفر انانس میخوندن!!! یه پسره هم موقع فرود یه چیزایی میگفت به عمرم نشنیده بودم وگر نه بقیه رو همین خانوم داد دادیه گفت 😂 ...
پسره کلاً عشق میکروفون بود ، مثلاً هواپیما تا شروع کرد بنک بزنه سمت 11 میکروفونو برداشت با یه صدایی شبیه الکس خدا بیامرز گفت " مسافرّ یــــــــــن گرامـــــــــــیـــّـــه ، تا لحظاتی دیگر خلبان پرواز با فرودی دلنشین خاطره خوشی را از سفر با هواپیمایی کیش اِ رّ برای شما بر جا خواهد گذاشت " .... آره خیلی هم خوش بود، من روی بال نشسته بودم ، تا کوبوند زمین گفتن الآن این اهرم چرخ از زیر پام میاد تووو حلقم [blackhee] .... بعد اون داد و بیداد هم وقت توی پارکینگ ایستاد ، پسره باز نطق کرد " مسافررررین عزیز .... هم اکنون دربهای هواپیما جهت خروج شما باز میشوند ، خوش باشید [blackhee] " ... داشتم پیاده میشدم بهش گفتم صدات خوبه ها بیه یه فیت با هم بدیم [blackhee] ، ضمناً شصت گلت درد نکنه، ما و اینهمه خوشی محال بود! 😂
(2)
پرواز دو مسیره ماهان از مشهد به تهران ، توقف در زابل :
اولاً که کپتین ما 1 بار میس اپروچ کرد ، تجربه جالبی بود برام! [10of10]
در زابل توقف داشتیم که وقتی مسافرا داشتن پیاده میشدن، چند تا ردیف جلوترمون،از ردیفهای وسط بود، یهو دیدیم یه کیف سامسونت ازون نوک تیزا رفت هوا ... (تصور کنید نگاه همه مسافرین با حرکت اون کیف بالا و پایین رفت و ما مسیر حرکت اون سیال رو تعقیب کردیم 😁 ) .... خلاصه رفت هوا و توی فرق سر یه بدبختی که مثل بچه آدم سر جاش نشسته بودبا یه شترق تاچ فرود اومد 🤣 ، خون و خون ریزی،حالا همه چشمای مسافرا [amazed] ... مهماندارا 😲 😕 .... من 😛 ... ضارب 😠 [attack] [funcrazy] .... مضروب [punched] 🆘 [wings] ....
حالا کلی بگیر بگیرو ، فحش و فحش کاری... آها راستی طرف میگفت ، (بووووووووووق) بیا پایین بهت نشون بدم زابل کجاست ، من بچه زابلم، یه سوت میگم بچه ها بریزن سرت حالشو ببری ، فکر کردی کم الکیه؟ (این کم الکیه رو من برای اولین بار در عمرم اونجا شنیدم [bowing] )
بعداً فهمیدیم که ماجرا این بوده که اینا دم کانتر ، سر اینکه کی زودتر کارت پرواز بگیره ، از هم سبقت گرفته بودن، به اینی کی بر خورده بود، توی پرواز یادش افتاده بود جبران کنه! .... اما دلم برای اون بدبخت سوخت، سرش شکافت
فرودگاه امام رو هم که توی یه پست دیگه براتون نوشته بودم که آبرومون جلوی کروی KLMرفت،با گدا بازی ایرانیا!
این است فرهنگ ما!
ویرایش بوسیله کاربر
12 سال پیش
|
دلیل ویرایش: نامشخص
تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم . . . الهی به امید تو