Cpt.mohammadifar
  • Cpt.mohammadifar
  • 50.02% (معمولی)
  • بال ایرانسیم شروع کننده موضوع
12 سال پیش
قبل از اینکه شروع کنم در یک پست به اطلاع میرسانم که EP-IBV که ایرباس 300B4 هست ،شب سال نو از اهواز برخاست تا به جده بره اما بعد از اینکه روی کویت قرار گرفت یکی از موتورهاش رو از دست داد و خلبانان گرامی هواپیما رو با یک پیشرانه به اهواز برگرداندند...
خداروشکر که سالم هستند همه اما بیچاره مسافرا که مهر خروجی روی پاسپورتشون خورده بود و عید رو توی فرودگاه گذروندند!

اما یه داستانی بود که هیچوقت کاملش رو نخونده بودم دیدم یه کاربر عزیز (sos8383) در aerospacetalk  نوشته ،گفتم اینجا به سبک کپی ،پیست منتشر کنم.
قضیه مربوط میشه به همین براوو ویکتور عزیز ! (ادامه در پست بعدی)
تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم . . . الهی به امید تو
Cpt.mohammadifar
  • Cpt.mohammadifar
  • 50.02% (معمولی)
  • بال ایرانسیم شروع کننده موضوع
12 سال پیش
زمان : ۲۴ / ۱۲/ ۱۳۷۸

مکان : فرودگاه زاهدان

در یک بعد از ظهر زمستانی فرودگاه زاهدان پذیرای مسافرانی است که قراره دقایقی دیگر با پرواز شماره ۴۷۳ با یک فروند هواپیمای ایرباس A300B2 با ریجستر EP - IBV از مسیر کرمان ، یزد به تهران پرواز کنند . مسافران خوشحال از یک غروب تقریبآ بهاری در فصل زمستان ، در حالی که وسایل سنگین خود را تحویل قسمت بار داده اند ، مداحل کنترل رو پشت سر می گذارند ... از داخل سالن مسافران هواپیمای زیبای ایرباس را که به رنگ سفید جلوه ای خاص به محیط بخشیده تماشا می کنند . آن ها حرکات ماموران خدمات زمینی را که هر یک به کاری مشغولند رو نظاره می نمایند ... در این میان حرکت قطار گونه بار مسافران بر روی واگن های کوچک که به سوی هواپیما در حرکت است توجه همگان رو به خود جلب می کند . کودکان بیش از سایرین خوشحال به نظر می رسند ..

داخل هواپیما - فرودگاه زاهدان .....

کاپیتان امیر ابراهیم - ق بر روی صندلی سمت چپ نشسته و سرگرم مطالعه روزنامه است .. در سمت راست کابین هواپیما آقای جاوید - دال کمک خلبان جوان مشغول بررسی چک لیست هاست . او امروز خیلی خوشحال به نظر می رسد .. چون از کاپیتان قول گرفته مسیر برگشت به تهران را ، شخصآ کنترل و پرواز نماید . او قبلآ در این مسیر پرواز داشته بود . ولی هیچ گاه کنترل فرود و برخاستن را شخصآ تجربه نکرده بود .. و همیشه بعد از پرواز و ارتفاع گرفتن هواپیما ، مسئولیت اداره پرواز را در دست گرفته بود . جاوید هر از گاهی به ساعت خود نگریسته و از پنجره به گیت خروجی مسافران چشم دوخته تا لحظه موعود فرا برسه .. جاوید مدام دلشوره داشت نکنه کاپیتان - ق ناگهان پشیمان شده و خود به تنهایی این پرنده زیبا رو به آسمان هدایت کنه .. کمک خلبان جوان می دانست فردا در خط پرواز کم تر کسی گفته او را باور خواهند کرد که به تنهایی و بدون کمک کاپیتان ، هواپیما رو با ۲۸۴ مسافر و ۱۹۰۰۰ لیتر سوخت از باند ۳۴ زاهدان از جا کنده و به نرمی کنترل آن را حتی خیلی بهتر و آرام تر از کاپیتان به پرواز در آورده است ... او حتی به نامزد خود فکر می کرد ..

ساعت ۱۹:۱۵

بالاخره انتظار کروی پروازی پایان رسیده و مسافران با نظم خاصی سالن فرودگاه را ترک کرده و قدم بر روی پلکان هواپیما می گذارند .. تفاوت فرودگاه زاهدان با تهران در این است که هواپیما درست مقابل پای مسافران پارک شده است . و مسافران دیگر احتیاج به سوار شدن به اتوبوس های مخصوص را ندارند .. بچه ها و نوجوانان خیلی ذوق زده به نظر می آیند .. میهمانداران با لبخند و مهربانی خاص ایرانیان ، ضمن کنترل بلیط مسافران ، آن ها رو بر روی صندلی های خود راهنمایی می کنند . درون کابین کاپیتان خطاب به کمک خود می گوید ... همه چیز آماده است ؟ و پاسخ او را می شنود که .. بله قربان .. کاپیتان : پس گفتی حاضری تیک آف کنی .. ؟ بله قربان و خیلی ممنون . کاپیتان که کمی خسته به نظر می آمد ، خوشحال بود که کمک خود به اندازه کافی توانایی پرواز مستقل رو دارد . در پشت سر خلبانان اکبری مهندس پرواز هواپیما سرگرم وظایف خود بود .. بعد از دقایقی همه مسافران بر روی صندلی های خود نشسته و به توصیه های میهمانداران گوش فرا می دهند ... کاپیتان به کمک خود می گوید .. خب جاوید جان من نقش کمک تو را ایفا می کنم .. و بعد در حالی که چک لیست قبل از پرواز را می خواند ، از برج زاهدان اجازه روشن کردن موتور ها یش را می گیره .. دقایقی بعد هواپیما به نرمی رمپ پرواز رو ترک کرده و به ابتدای باند ۳۴ نزدیک می شود .

پرواز از زاهدان ....

هواپیما بعد از مقداری دویدن به نرمی از روی باند ۳۴ کنده می شود .. به محض بلند شدن جاوید ، به سبک خلبانان حرفه ای با کمی شرم خطاب به کمک خود که این بار استادش است ، دستور بالا دادن چرخ ها و فلاپ ها را می دهد و در همین حال با دست راست خود اندکی از دور موتور را می گیرد .. کمک خلبان جوان برای این که نزد استاد خود سوتی نداده و به کوه های اطراف باند نزدیک نشود ، در پاسخ به مسئول برج زاهدان که به آن ها خروجی یک را توصیه می کند ، می گوید : در صورت امکان ما می خواهیم برای پرهیز از نردیک شدن به کوه ها از خروجی شماره دو به مسیرمان ادامه دهیم !! و برج به خلبان اجازه استفاده از خروجی دو را می دهد .. کاپیتان - ق وقتی پیشنهاد کمک خود را می شنود ، نیم مگاهی به او کرده و در دلش می گوید : نه بابا خوب راه افتاده .. ترشی نخوره کاره ای می شه ..!! در این جا لازم می دونم توضیحی در مورد خروجی های فرودگاه زاهدان بدهم .. : خروجی شماره یک که معمولآ روش استاندارد پرواز بعد از بلند شدن است . خلبان بعد از برخاستن از باند ۳۸ درجه گردش به چپ کرده و تا ارتفاع ده هزار پایی ادامه می دهد و سپس وارد کالیدور اصلی می شود . اما آن روز درخواست خروجی شماره دو را می کند . که در این روش بایستی خلبان بعد از تیک آف تا ارتفاع ۸۵۰۰ پایی رفته و سپس گردش به راست کرده و وارد کالیدور پروازی شماره R - 650 شده و ارتفاع گرفته به طوری که در ۳۵ مایلی شمال کرمان ارتفاع خود را به ۱۶۰۰۰ پایی رسانیده باشد .

آیا سپردن مسئولیت به کمک خلبان قانونی است ؟

قبل از این که به ادامه ماجرا بپردازم .. اجازه می خواهم برای روشن شدن ذهن جوانان عزیز و خوانندگان محترم به نکته مهمی اشاره کنم .. و آن این که .. معمولآ در اکثر پرواز ها کنترل هواپیما به عهده کمک خلبان های هواپیماست .. و کاپیتان ها کار خاصی رو انجام نمی دهند . بلکه فقط با چشم و نگریستن به صفحه آلات دقیق مقابل خود ، بر کار آن ها نظارت می کنند . معمولآ در این گونه مواقع هواپیما روی کمک خلبان اتوماتیک است . و تنها قبل از رسیدن به مقصد ، به عبارتی از نقطه ای که هواپیما ارتفاع خود را کم می کنه .. کاپیتان هواپیما را از حالت خلبان اتوماتیک خارج کرده و خطاب به کمک خود به زبان انگلیسی می گوید .. : I Have It .. به عبارت دیگر کاپیتان با بیان واژه " من دارم " فرمان هواپیما یا همون " یوک " رو در اختیار می گیره .. اما گاهی اتفاق می افتد کاپیتان یک هواپیما به خاطر اعتمادی که به تبحر کمک خود دارد ، برای این که حالی به او داده باشه .. یا بهتر بگم یه لطفی به حق اش کرده باشه از او می خواهد عملیات فرود و یا پرواز را کمک اش انجام دهد . و البته خودش مواظب است اگه موقع فرود کوچکترین اشتباهی کرد یا هول شد به طوری که هواپیما قصد انحراف از باند رو داشته باشد ، کاپیتان خودش کنترل رو به دست می گیرد ..

بزرگ ترین اشتباه پرواز چگونه صورت می گیرد ... ؟

پس در پرواز شماره ۴۷۳ مشاهده می کنیم که کاپیتان تا این لحظه کار غیر قانونی انجام نداده است . معمولآ زمانی کاپیتان ها این لطف را انجام می دهند که آزمون کاپیتانی کمک اش نزدیک است . یا به اندازه کافی مهارت برای فرود یا پرواز کسب کرده است .. در پرواز فوق کمک خلبان به محض این که درخواست خروجی دوم را می کند .. مورد قبول مسئول برج مراقبت قرار می گیرد .. اما اولین اشتباهی که مرتکب می شود به این صورت بود که وی بایستی بعد از بستن VOR زاهدان باید سمت ۳۰۴ درجه رو می گرفت . اما وی به دلیلی که هول شده بود ، طفلک قاطی کرده و به جای ۳۰۴ درجه ، ۱۲۴ درجه هدینگ رو بسته بود !! و به عبارتی دقیقآ ۱۸۰ درجه در انتخاب مسیر اشتباه کرده بود ! به همین دلیل هواپیما به جای رفتن به شمال کرمان ، به سمت جنوب شرقی زاهدان ادامه مسیر می دهد .. همان طور که گفتم خلبان اصلی باید حواس اش می بود ولی ...

نخستین گام های اشتباه چگونه برداشته می شود ؟

اولبن گام اشتباه را کمک خلبان جوان بر اثر قاطی کردن بر می دارد .. اما همان گونه که کارشناسان خبره صنعت هوانوردی اعتقاد دارند ، برای انجام هر حادثه و رویدادی ، حوادث متعددی باید در کنار هم قرار گیرند . به عبارتی اگه در همان لحظه و یا دقایقی بعد کاپیتان با تجربه تنها نگاهی به کامپاس ( قطب نما ) هواپیما می انداخت ، خیلی راحت متوجه می شد که نوک عقربه هدینگ به سمت جنوب شرقی است !! و خیلی زود پی به اشتباه کمک خود می برد . ولی او متآسفانه علی رغمی که چشم اش به صفحه آلات دقیق هواپیمای خود بود ، ولی چون فکرش در محیطی دیگر سیر می کرد ، اصلآ متوجه این انحراف وحشتناک نشد .. و هواپیما در مسیری غلط به پرواز خود ادامه می داد .. در حالی که خلبانان تصور می کردند به سمت شمال کرمان در پرواز هستند !!!



خاطره اندر خاطره .... !

صحبت اشتباه شد . همان طور که گفتم آدمیزاد آدم آهنی نیست و بدیهی است که در زندگی و کارهای روزمره اش گاهی اشتباه هم می کنه . ولی باید حواس اش جمع باشه و با دقت جلوی سهل انگاری ها رو بگیره .. یادم می آید ما در گردان سی - ۱۳۰ یک ناوبر خیلی زبل داشتیم که واقعآ در پرواز با شیرین کاری هایش همه رو از خنده روده بر می کرد .. ما هر وقت با او پرواز داشتیم ، هیچ گاه خستگی رو احساس نمی کردیم .. اسمش ناصر بود .. واقعآ افسر باحالی بود .. یک بار در زمان جنگ با ناصر پرواز داشتیم . قرار بود به همین کرمان برویم .. به محض بلند شدن ناصر مختصات مسیر رو تحویل داد .. گویا آقا ناصر به جای کرمان ، کرمانشاه شنیده بود و به همین دلیل به ما مسیر کرمانشاه رو داد !! خب اگه حواسمون نبود ، معلوم نبود چه پیش می آمد !! تازه وقتی بهش گفتیم آقا ناصر این که کرمانشاهه .. با خونسردی پاسخ داد .. مگه فرقی هم می کنه !!

ده دقیقه بعد از پرواز اشتباهی ... !

همان گونه که در بالا اشاره کردم ، آن ها به تصور این که نزدیک شمال کرمان هستند ، و در حالی که هواپیما در ارتفاع بیست هزار پایی قرار داشت . کمک خلبان دلاور ما برای تماس با مرکز کنترل هوایی تهران روی فرکانس ۹/ ۱۲۳ رفته و درخواست افزایش ارتفاع تا سقف ۳۱۰۰۰ پا را می نماید ! وقتی تهران موقعیت آن ها را سوال می کند .. کمک خلبان به تصور این که در ۲۰ ناتیکال مایلی یزد قرار دارد ، وضعیت خود را در نزدیکی شهر یزد گزارش می نماید ! در صورتی که هواپیما از زاهدان به جای شمال غرب به سمت جنوب شرق ادامه مسیر داده بود !! در همین هنگام خلبان جاوید متوجه می شود VOR یزد سیگنال دریافت نمی کند ! به همین دلیل خطاب به سنتر ( مرکز کنترل هوایی تهران ) اعلام می کنه ما قادر به دریافت سیگنال VOR شهر یزد نیستیم !

ساعت ۲۰:۰۶ دقیقه ....

خلبانان هواپیمای ایرباس پرواز شماره ۴۷۳ با محاسباتی که نزد خود انجام داده بودند ، فکر می کنند در این ساعت به نزدیکی های منطقه انارک رسیده اند ! به همین دلیل یک چرخش ۴۰ درجه ای به سمت راست راست انجام داده و در کالیدور V - 32 ادامه مسیر می دهند .. ! در حالی که هواپیما ۱۷۰ ناتیکال مایلی جنوب شرقی کرمان بود . به همین دلیل آن ها بلافاصله VOR انارک را بر روی فرکانس ۷/۱۱۲ می بندد ! ولی مشاهده می کنند که از انارک هم هیچ گونه سیگنالی رو دریافت نمی کنند .. !! جالب این که هیچ کدام به کامپاس ( قطب نما ) نگاه نمی کنند . با اجازه یک پارانتز باز کنم .. در هواپیماهای ما یا بهتره بگم سی - ۱۳۰ علاوه بر کامپاس های بزرگی که جلوی چشم خلبان و کمک آن قرار داشت ، یک دونه کوچک هم سمت چپ پانل خلبان یک قرار داشت که معمولی بود .. و از هیچ گونه برق و نیرویی استفاده نمی کرد . این قطب نمای کوچک رو سازندگان فهیم کارخانه قارقارک سازی به این جهت تعبیه کرده بودند اگر تمام سیستم برق یا ابزار ناوبری هواپیما رفت ، باز خلبان بتوانه با استناد به آن قطب نمای کوچک که جوون های قدیم به جلوی داشبورد پیکان قراضه های خود وصل می کردند ، جهت خود را متوجه شوند . دانستن جهت برای خلبان خیلی اساسی است ..

وقتی کاپیتان وارد عمل می شود ... !

نمی دونم چرا وقتی این تیتر را می نوشتم .. یاد سریال های گاراگاهی تلویزیون خودمون افتادم !! کاراگاه وارد می شود !! یا ناوارو دست به کار می شود !! چی رابطی می تونه داشته باشه ؟خب حتمآ ربط داره چون تازه آقا می خواد ببینه مشکل چیه ؟! کاپیتان - ق ابتدا می آید کل فرکانس VOR های مسیر را چک می کنه . او فرکانس های یزد ُ کرمان ُ انارک تهران رو یکی یکی آزمایش می کنه ولی با کمال تعجب می بینه هیچ کدوم جواب نمی دهند ! و از هیچ کدام از آن ها سیگنالی شنیده نمی شود ! او با خودش فکر می کنه رادیوی هواپیما از کار افتاده است .. در صورتی که هواپیما از این مسیر ها خیلی دور شده بود . و طبیعی بود که سیگنال نگیرد ..

ساعت ۲۰:۲۰ دقیقه ....

در این ساعت چون هواپیمای ایرباس به محدوده شرق کشور نزدیک شده بود . و به مرز های شرقی کشور رسیده بود ُ ارتباط اش با تهران هم قطع می شود !! و در همین حال آقایون بزرگوار فکر می کنند به ۱۰۰ مایلی فرودگاه مهرآباد رسیده اند !! در صورتی که هواپیمای بیچاره در ارتفاع بیست هزار پایی در حال عبور از ۱۰۰ مایلی جنوب غربی زاهدان بود !

ساعت ۲۰:۴۵ دقیقه ....

در همین لحظه یک هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ هواپیمایی ملی ایران که از زاهدان قصد داشت به کرمان برود و در حال استارت زدن بود ، چون به هواپیمای فوق نزدیک بود ، موفق شد صدای آن ها رو شنیده و با آن ها ارتباط برقرار کنه .. این در حالی بود که در همان لحظه هواپیمای قهرمانان مطلب ما وارد کشور همسایه ما یعنی پاکستان شده بود ! در این لحظه مسئولان سنتر که متوجه قطع ارتباط هواپیمای ایرباس می شوند ، از برادران دلاور پدافند نیروی هوایی خواهش می کنه تا رد هواپیمای پرواز شماره ۴۷۳ را به دست آورده و آن را شناسایی کنند . اما از آن جا که برو بچه های پدافند قادر به کنترل شرق کشور نبودند ، با ناراحتی اعلام می کنند در اسکوپ رادار های خود هیچ هواپیمایی با مشخصات اعلام شده را ندارند .. و کلی هم ناراحت می شوند !!



ساعت ۲۱۰۰ ، خاک پاکستان ، اتفاق عجیب !

دقیقآ ۸۵ دقیقه از لحظه پرواز گذشته می گذشت ... در صورتی که قرار بود کل مسیر فوق در ۷۵ دقیقه طی شود ! اما در این لحظه یک اتفاق نادر هم برای این هواپیما رخ می دهد .. که واقعآ از عجایب است .. و من به شخصه تا حالا با چنین موردی مواجه نشده بودم .. ! در این لحظه کاپیتان - ق که به شخصه در پی کشف ماجرا بود ، وقتی بار دیگر فرکانس انارک را که ۷/۱۱۲ را گرفت ، متوجه شد که این بار فرکانس انارک پاسخ می دهد ! در صورتی که این فرکانس با ایستگاه "جیوانی پاکستان " مطابقت داشته !!! و خلبانان به تصور برطرف شدن اشکال رادیو خوشحال می شوند !

تماس سنتر پاکستان به مرکز تهران ..

درست در همان دقایق ابتدایی که هواپیمای ایرباس پرواز ۴۷۳ با ۲۸۴ نفر مسافر وارد حریم مرزی پاکستان می شود ، و به خیال خودشون در حال فرود به فرودگاه مهرآباد هستند ، و ارتفاع خود را به ۱۴۰۰۰ پا تقلیل داده اند ، سنتر پاکستان به مرکز هوایی تهران اعلام می کند که ... همین الان یک هواپیما از فضای کشور شما در ارتفاع چهارده هزار پایی وارد حریم ما شده است .. در همین حال سنتر ایران به مرکز هوایی پاکستان اعلام می کند ما در این محدوده هیچ هواپیمایی نداریم .. فقط یک هواپیما به رادار کد ۲۰۰۰ گم شده است ! و در ادامه از همکاران پاکستانی خود خواهش می کند که زادار کد هواپیمای مزبور را سوال کند .. وقتی پاکستان از کاپیتان - ق رادار کد را سوال می کند ، و او اعلام می نماید که ۲۰۰۰ است ، خلبان ایرباس تازه متوجه می شود که ای دل غافل آن ها نزدیک تهران نیستند بلکه در حوالی کراچی می باشند !!

تشابه VOR انارک با جیوانی پاکستان ... !!

اما مسئله ای که همه اهل فن را متعجب ساخت ، سوای اشتباه فاحش خلبانان ایرباس ، تشابه فرکانس انارک با جیوانی پاکستان بود . و این جا بود که خلبان می فهمه وی .او . آر ( دی . ام .ای ) انارک رو که بسته بود ، با جیوانی پاکستان مطابقت داره .. و به همین دلیل سیگنال ها پاسخ داده بود .. این در حالی است که بعد این همه پرواز .. مسافران بعد از گذشت مدت زمان پرواز تازه متوجه می شوند که گم شده اند ... و ساعت ها بر فراز آسمان شرقی ایران در پرواز بوده اند .. برای آگاهی از حال و هوای مسافران توصیه می کنم وبلاگ حاج آقا رو بخوانید . ولی کامنت نگذارید که خیط می شوید .. کسی در آن وبلاگ پاسخ شما را نخواهد داد .. !!

یک پارانتز ، دو موضوع ..... !

دیگه به آخر های ماجرا رسیدیم .. اجازه می خواهم دو تا مطلب بگم .. اولی مربوط به خانم فاطمه هاشمی است .. در اون سال هایی که پدر ایشون فرد دوم مملکت بودند ، صبییه ایشان فاطمه خانم مسئولیت کانون هموفیلیای ایران رو به عهده داشتند .. واقعآ خیلی زحمت این بیماران را کشیدند . این رو بگم که واقعآ خانم خاکی و با مرامی بودند .. و کلی خدمات شایسته برای این بیماران انجام دادند .. در همان ایام که برای جلسه به کاخ ریاست جمهوری می رفتم ، فکر کنم دفتر همین آقای مرعشی هم اون جا بود ( کمی شک دارم ) همان موقع هم می دیدم که کسی رو تحویل نگرفته و حتی جواب سلام هم نمی دادند !

قبل از این که به موضوع دوم اشاره کنم یاد یک خاطره از خانم هاشمی افتادم .. همان طور که عرض کردم یکی از کارهای بنده این بود که برای بیماران و خانواده ان ها کنسرت برگزار می کردم .. یک بار خانم چند بلیط برای خانواده خودش خریده بود .. اما قبل از آغاز کنسرت که در تالار وحدت بود ، خانم یک بلیط به من داده و گفت آقای مدرسی مادرم سرما خورده و نمی آید .. لطفآ این یک بلیط را بفروش ! وقتی متوجه شد من رویم نمی شود که بلیط را بفروشم خودش این کار را کرد ..! و به من گفت ادم برای این بیماران همه کار باید بکنه .. واقعآ دستشون درد نکنه .. ما هم به همین حساب برای حاج آقا که نسبت فامیلی با فاطمه خانم داره کامنت گذاشتم !!

ساعت ۲۲:۵۰ دقیقه ، فرودگاه کراچی ...

عاقبت هواپیما بعد از ۱۳۷ دقیقه پرواز در فرودگاه کراچی به زمین نشست .. واقعآ چه شانسی آوردند .. صد رحمت به پاکستانی ها که شلیک نکردند ... ما در حریم مرز کشور ها نقاطی رو داریم که در نقشه پروازی هم اطراف آن مشخص شده است و اعلام شده اگر پرنده ای روی این مناطق بیاید ، بدون اخطار می زنیم .. معمولآ در تمام نقشه و مناطق کشور ها این مراکز خطرناک وجود داره .. و غریبه و خودی سرشون نمی شه ! اصلآ چرا راه دوری برویم .. تو همین تهران خودمون .. یادمه زمان جنگ .. اطراف سفارت آمریکا ، پارچین ، جماران و خیلی جاهای دیگه این چنین بود .. کافی بود یک پرنده رد بشه ، بدون اخطار تو هوا آبکشش می کردند ... والله شانس آوردند ... اصلآ موشک رو فراموش کنیم ، فرض نمایید همون موقع که ارتفاع کم کردند به هوای تهران اگه پائین می آمدند و به کوهای سر به فلک کشیده می خوردند چه اتفاقی می افتاد ؟ فراموش نکنیم در زمان جنگ هواپیمای سی -۱۳۰ ما هم به شماره ۵۰۲ و به خلبانی مرحوم حسین سیاح پور ، به دلیل تغیر مسیر باند ۳۴ به کوه برخورد کرد و تمام مسافران بیچاره ان ها که از جبهه برای استراحت نزد زن و بچه های خود بر می گشتند ، به صورت وحشتناک داغون شدند ... روحشان شاد

اعتراض مسافران در شب حادثه .... !

دیگه از این جا به یعدش رو من از قول حاج آقا حسین مرعشی نماینده اسبق مردم در مجلس شورای اسلامی می گویم .. امیدوارم حلالم کنه ... ظاهرآ بعد از این اتفاقات مردم از هواپیما پیاده می شوند و یک مرد خییری که همراه اش دلار داشته کارت تلفن خریداری می کنه تا مردم به زن و بچه هایشون اطلاع بدهند که نگران نباشند ... از طرفی حاج آقای ما هم آقای کاظمی مدیر وقت هواپیمایی ملی رو می گیره .. و همان جور که گفتم شاید هم طفلک خواب بوده ... وقتی از زبان حاج آقا می شنوه که مسافران دیگه با این کرو پرواز نمی کنند ، از حاج آقا می خواهند شما سوار شو تا بقیه هم به احترام شما سوار ایرباس شوند ... ولی خب .. جز دو سه نفر هیچ کس راضی نمی شه به این آقایون که کراچی رو با تهران اشتباه گرفته بودند ، پرواز کنند ... خب در نهایت حاج آقا کاظمی مجبور می شه برای این مسافران عذاب کشیده ، یک فروند جامبو جت به کراچی روانه کنه ...



آخر و عاقبت خلبانان به کجا انجامید ... ؟

قبل از این که بگم به سر این بنده خدا ها چی آمد و چه تصمیم انضباطی براشون در نظر گرفتند .. بدون این که خدای ناکرده قصد زیر سوال بردن جایی رو داشته باشم ، می گم .. تو رو خدا مملکت رو می بینید .. یک هواپیما به ۲۸۴ نفر مسافر که تازه نماینده مجلس هم جزوش بوده ، اشتباهی می ره کشوری دیگه به زمین می نشینه .. و این خبر دهان به دهان بین خانواده مسافر ها می چرخه ، اما سازمان هواپیمایی با وجودی که رئیس اش با حاج آقا دوست هم بوده یه اطلاعیه خشک و خالی نمی دهه که داستان چی بوده ؟ اشتباه مهمی نبوده ... همه جا پیش می اید .. یا ما پدر مقصرین رو در اوردیم .. دیگه از این اتفاقات نمی افته ... یا حتی خود حاج آقا که نمایندگی پر افتخار این ملت رو به عهده داشته یک بار پی گیری نمی کنه ... شاید هم بنده خدا ها کرده باشند .. ولی تقصیر حاج آقاست که در خاطرات خود عنوان نکردند ...

و اما بعد از ساعت ها بررسی کارشناسی موضوع توسط زبده ترین افراد ، هر دو خلبان یک درج تنزل پیدا می کنند .. به این صورت که آقای جاوید - دال از اسکادران ایرباس به بوئینگ ۷۲۷ انتقال یافته و در مقام کمک خلبان پرواز را از ابتدا شروع می کند ... شاید با هر نشستن و برخواستن ده ها بار بر شانس بد خود لعنت بفرستد که چرا از خروجی دو زدم بیرون ..؟ چرا به خود کاپیتان نگفتم تیک آف کنه ... و اما بشنوید از جناب کاپیتان - امیر ابراهیم - ق او از خلبانی و کاپیتانی ایرباس به کمک خلبانی تنزل پیدا کرد .. واقعآ این خیلی تنبیه سختی است .. خیلی زور داره .. آدم هایی که تا همین دیروز شاگرد او هم محسوب نمی شدند ، حالا باید به عنوان فرمانده او ، به وی امر و نهی نماید !! تازه این که چیزی نیست .. خیلی به خدا زور داره که همه کارهای پرواز رو انجام بده ولی در عوض کاپیتان تو کابین قهوه بخوره و بگه .. راستی امیر یک بار دیگه تعریف کن چی شد رفتی کراچی ؟!!!

تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم . . . الهی به امید تو
Cpt.mohammadifar
  • Cpt.mohammadifar
  • 50.02% (معمولی)
  • بال ایرانسیم شروع کننده موضوع
12 سال پیش
و این هم خاطره حسین مرعشی نماینده مجلس ششم که در همین پرواز بود ( کراچی )

سفر ناخواسته به كراچي

در دوران نمايندگي مجلس ششم ، طبق برنامه هميشگي هر هفته به کرمان مي رفتم و به برنامه هاي حوزه انتخابيه در حد فرصت و امکانات رسيدگي مي کردم . يک شب در برگشت از کرمان با ارباس ايران اير اتفاق عجيبي افتاد که بعيد است تا آخر عمر، مشابه آن را درک کنم و اميدوارم چنین اتفاقی براي هيچ گروه ديگري هم واقع نشود .
پرواز ساعت هشت و نيم شب از کرمان به موقع انجام شد و قرار بود يک ربع به ده در تهران بنشيند ، من هم جايي در تهران براي شام مهمان بودم و به دوستان گفته بودم با تاخير خواهم رسيد .
صندلی من در رديف يک وهمه چيز عادي بود ولي يک خانمي که با فاصله کمي با من نشسته بود از همان ابتداي پرواز دلشوره و حس خاصي داشت ، او از هر صدای معمولی و هر حرکت هواپیما وحشت ده می شد .
بعد از گذشت بيش از يک ساعت که بايد هواپيما براي نشستن يا به اصطلاح لاندينگ کاهش ارتفاع را شروع را شروع مي کرد ، هواپيما براي يک مدت پانزده دقيقه در جا دور زد ، بطوری که همه کلافه شده بودند و خانم موصوف بيش از سايرين مضطرب شده بود .
من با تصور اينکه به دليل ترافيک فرودگاه مهر آباد ، بر اساس روال معمول برج به هواپيما هدل داده ،به فرد کناري خودم که از افراد فني ايران اير بود گفتم برو به خلبان بگو با مسافران حرف بزند وآنان را از نگراني بيرون بياورد . او رفت وبراي مدت پانزده دقيقه برگشت در حالی که آنقدر دستمال کاغذي براي خشک کردن عرق پيشاني خود مصرف کرده بود که تمام پيشاني آن مملو از ذرات دستمال شده بود . با برگشت او ، خانم حساس همجوار من نگران تر شد و فرياد زد گفتم وضع خرابه ، ببينيد اين چه حالي داره !!!
البته من هم کمي نگران شدم و فکر کردم چرخ هاي هواپيما باز نشده و هواپيما منتظر آماده شدن باند براي فرود اضطراري و بدون چرخ است . از همکار هما پرسيدم چه خبره ؟ چرخ ها باز نمي شه ؟ او گفت : وضع از اين حرف ها خطرناکتره ،طاقت داري که فرياد نزني ؟ گفتم مشکلي ندارم بگو . گفت : گم شديم . با شنيدن اين جمله و با توجه به شناخت کمي که از صنعت هوائي داشتم ، خيلي جا خوردم .
خواندن چندين آيت الکرسي و دعاي توسل و در نهايت انقطاع کامل از همه چيز و همه کس و تسليم کامل شدن در مقابل اراده حق و اينکه بالاخره مرگ هر موجودي فرا مي رسد و مقدر بوده است که من اينگونه از دنیا بروم و ....
اين حدود دو ساعت اضطراب هر چند به دليلي آگاهي از عمق خطری که در دو قدمی ما بود سخت بود ولي از سوي ديگر مفيد هم بود وفایده آن، فرصت توبه و انابه به درگاه حق جل و علي بود .|
به هرحال يک معجزه جان من و همه مسافران را نجات داد و با همکاري مرکز کنترل هوائي ايران و دقت مرکز کنترل پاکستان ، هواپيما پس از حدود سه ساعت پرواز آماده نشستن بر روي باند فرودگاه کراچي شد . زماني که سرمهماندار بسيار شجاع و خوش اخلاق پرواز که در تمام ساعات بحراني با روحيه بسيار بالا و بدون واهمه ، با مسافران صحبت و با اطمينان کامل هر نوع مشکلي را منکر مي گرديد ، اعلام کرد شما مي توانيد از پنجره هواپیما چراغ هاي شهر کراچي پاکستان را ببينيد ، خنده قهقه بلند شد و سکوت توام با وحشت چند ساعته شکست .
پس از ورود به فرودگاه کراچي اولين موضوعي که جلب توجه کرد و اعتراض محترمانه مسافران را بر انگيخت فرودگاه پيشرفته کراچي بود ، مسافران نا خوانده کراچي به من مي گفتند ، حاج آقا اين هم از پاکستاني هاي فقير !! چرا براي ايران کاري نمي کنيد ؟
يکي از دوستان سيصد دلار از يکي از تجار همراه قرض کرد و از فروشندگان کارت هاي اعتباري تلفن ، کارت خريد و در اختيار مسافران گذاشت تا با تهران تماس بگيرند و بگويند کجا هستند . خود من به همسرم زنگ زدم و وقتي پرسيد کجايي ؟ چرا دير آمدي ؟ گفتم کراچي هستم و او باور نمي کرد فکر مي کرد مثل بعضي اوقات شوخي مي کنم . شب را با مسافران تا صبح در فرودگاه بين المللي کراچي بيتوته کرديم .
خلبان پس از کنترل دستگاه هاي ناوبري هواپيما متوجه شده بود که هواپيما سالم است و فقط خطاي بي سابقه و البته ممکن او در یک چرخش صد و هشتاد درجه ای پس از پرواز از باند کرمان او را در مسير غلط قرار داده ، آماده بود پرواز به تهران را آغاز کند ، اما مسافران تسليم نشدند .
با آقاي کاظمي مدير عامل وقت ايران اير تماس گرفتم و او پس از بررسي از من خواهش کرد که من ابتدا سوار شوم تا مسافران از من پيروي کنند ، من موکول به نظر اکثريت مسافران شدم ، آنان را جمع کردم ، مطلب را توضيح دادم و رفتن يا نرفتن را به راي گذاشتم ، فقط سه نفر بجز من موافق پرواز با همان هواپیما بودند ، لذا ايران اير يک هواپيماي 747 فرستاد تا مسافران را به تهران برگرداند .
روز بعد در بازگشت ، يک نفر از مسافران که کنار من نشسته بود مي گفت که ديشب پس ازسوار شدن هواپیما در کرمان به خواب رفته و در فرودگاه کراچي آخرين نفري بوده که بيدار و سپس پياده شده است . او هيچ اطلاعي از استرس ها و اضطراب ها نداشت . به او گفتم خوش به حالت .
اين روزها با ديدن اوضاع و احوال مملکت بياد آرامش فوق تصور آن مسافر به خواب رفته سفر به کراچي مي افتم و با خود مي گويم کاش من هم خواب يا بي اطلاع بودم تا اينقدر از عمق فاجعه نسوزم در همه چيز......
یکشنبه نوزدهم خرداد هشتاد و هفت
تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم . . . الهی به امید تو
amirfikat
  • amirfikat
  • 61.92% (دوستانه)
  • بال نقره ای - شاهین نشان
12 سال پیش
یک نکته! 🤔
خوشبختانه تمام کشور تحت پوشش رادار مرکز کنترل ترافیک هوایی کشور هست (بجز چند نقطه کور)
چطور میشه که این هواپیما پس از برخاستن و بر قرار کردن ارتباط با مرکز کنترل و بر طبق روال دریافت مجوز صعود به ارتفاع مشخص شده در برنامه پرواز (Flight Plan) و قرار گرفتن در راه هوایی تعیین شده ، کنترولر هیچگونه اخطاری به خلبان نداده که از مسیر منحرف شده؟!!!😕
مگر کنترلر استریپ نداره؟ و مسیر پرواز برای پرواز هواپیماها رو نداره و به درستی قرار گرفتن آنها در مسیر توجه نمی کنه؟!؟؟😕

UserPostedImage
Cpt.mohammadifar
  • Cpt.mohammadifar
  • 50.02% (معمولی)
  • بال ایرانسیم شروع کننده موضوع
12 سال پیش
amirfikat نوشت:

یک نکته! 🤔
خوشبختانه تمام کشور تحت پوشش رادار مرکز کنترل ترافیک هوایی کشور هست (بجز چند نقطه کور)
چطور میشه که این هواپیما پس از برخاستن و بر قرار کردن ارتباط با مرکز کنترل و بر طبق روال دریافت مجوز صعود به ارتفاع مشخص شده در برنامه پرواز (Flight Plan) و قرار گرفتن در راه هوایی تعیین شده ، کنترولر هیچگونه اخطاری به خلبان نداده که از مسیر منحرف شده؟!!!😕
مگر کنترلر استریپ نداره؟ و مسیر پرواز برای پرواز هواپیماها رو نداره و به درستی قرار گرفتن آنها در مسیر توجه نمی کنه؟!؟؟😕



همیشه در رخ دادن حوادث یک عامل سبب ساز نیست بلکه مجموعه ای از عوامل موجب یک رخداد میشن!
این اتفاق افتاده ... باید دید چه خبر بوده توی اون لحظات شاهکار! 😕
تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم . . . الهی به امید تو