Abbas Ataei
  • Abbas Ataei
  • 50.26% (معمولی)
  • بال نقره ای - شاهین سوار شروع کننده موضوع
9 سال پیش
سلام بر دوستان خوبم در ایران سیم @};- [blackhee]

حالا که دوست خوبم پرهام شروع کرد به خاطره گفتن من هم دست به کار میشم و خاطره یکی از بهترین روز های زندگیم رو براتون تعریف می کنم !

اواخر اردیبهشت ماه بود که از یکی از کنترلر های خوب تاور اصفهان که از دوستان بنده هستند ( از خدا برای داشتن چنین دوستی تشکر می کنم ) درخواست کردم که یه روز اجازه بدند من برای بازدید به تاور اصفهان برم . سرتون رو درد نمیارم خلاصه هماهنگ کردم با ایشون و بعد از برسی کردن روز های ماه آینده متوجه شدم که 28 ام خرداد برای رفتن به این بازدید بهترین روز هست . بعد از اینکه کاملا هماهنگ کردم این روز رو انتظارم شروع شد . 1 ماه انتظار سخت برای تجربه یه روز خوب !
هفته ها و روز ها به ترتیب رد میشدند تا به روز موعود رسیدیم !
از خوشحالی شب قبلش خوابم نبرد ! 😁 برای همین شروع کردم به پیام دادن به دوستم که قرار بود باهاش برم !
قرار بود ساعت 8 صبح حد اکثر فرودگاه باشیم و مشکل اینجا بود که حدود 80KM با فرودگاه فاصله داره شهرمون !!!! 😢
خلاصه ساعت هارو عقب و جلو کردیم تا به این نتیجه رسیدیم که ساعت 5 صبح ترمینال باشیم تا با مینی بوس ها به اصفهان بریم و از اونجا با اتوبوس های شهری و تاکسی و ... خودمون رو به فرودگاه برسونیم تا حد اقل با 1 ساعت رود تر رسیدن تیک آف 747 شرکت سعودی که عازم جده بود رو ببینیم !
قرار شد بعد از خواندن نماز صبح حرکت کنیم تا به موقع به ترمینال برسیم و همین هم شد و وقتی هوا کاملا تاریک بود از خونه خارج شدم و به سمت ترمینال راه افتادم !
دل توی دلم نبود برای آغاز یه روز خوب 😍
ساعت 4:45 هر دومون ترمینال بودیم و البته مشکل اینجا بود که فقط خودمون 2تا ترمینال بودیم 😂
بله هنوز هیچکس نیومده بود حتی راننده ها با ماشین هاشون !
دقیقه ها به کندی میگذشتند تا نزدیک به ساعت 6 که شد اولین ماشین اومد ! یکمی متعجب شده بود !!!!
گفت مینی بوس قبلی رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😕
ما هم که از قبل از طلوع آفتاب اونجا بودیم گفتیم مینی بوسی نیومد که ! گفت پس این مرتیکه ی فلان و بهمان شده نیومده ؟ همشم میگه نوبت اول فردا من و ... [funcrazy] ( حیف که امکانات وجود نداره وگرنه مثل صدا و سیما برای سانسور از حرکت های آهسته استفاده می کردم 😁 )
خلاصه سوار مینی بوس که شدیم یواش یواش داشت آفتاب طلوع می کرد !!
قرار بود ما اون ساعت به شهر اصفهان رسیدی باشیم اما هنوز داخل میبی بوس بودیم ! 😞
مسافر ها 1 نفر 1 نفر میومدند که اکثرشون سرباز هایی بودند که باید به محل خدمتشون میرفتند و حاضری خودشونو میزند !!!
حوصلمون سر رفته بود که به خوردن میوه مشغول شدیم [swinging] جاتون خالی چسبید 😉
خلاصه ساعت 6:20 مینی بوس به سمت اصفهان راه افتاد [dance] [barareh]
برای اینکه سرتونو بیشتر از این درد نیارم حاشیه نمیرم که چی گذشت توی مسیر بهمون اما نزدیک شهر اصفهان که شدیم متوجه 747 سعودی شدم که بالای سرمون داشت میرفت 😠 این هم نتیجه تاخیر مینی بوس بود دیگگه 😣
به ترمینال رسیدیم و با اتوبوس های شهری راهی نزدیک ترین ایستگاه تاکسی به فرودگاه شدیم 🖐
وقتی رسیدیم برادر راننده تاکسی جفتمون رو صتدلی جلو نشوند و 3 نفر دیگه رو نشوند صندلی عقب 🆘 برامون دربست هم حساب کرد [punched]
خلاصه به فرودگاه رسیدیم و از ایستگاه نگهبانی فرودگاشه شهید بهشتی عبور کردیم !
دوستانی که به فرودگاه اصفهان رفتند میدونند چی میگم ، وقتی یکمی از اتوبان داخل فرودگاه رفتیم جلوتر تاور فرودگاه رو دیدیم که عظمت خاصّی داره واقعا !
ساعت 07:50 صبح بود که رسیده بودیم و من هم سریع زنگ زد به دوسم (کنترلر تاور ) که گفتند هنوز توی راه هستند و نرسیدند !
یکمی توی محوطه منتظر موندیم و در عجب بودیم که اینهمه مینی بوس که میاد و کارکنان شرکت فرودگاه هارو پیاده میکن کجامیرند توی اسن ساختمون نچندان کوچیک !!
خلاصه ایشون هم رسیدند و باهاشون وارد تاور شدیم و طبق معمول آسانسور برج خراب بود و 96 پله رو سعود کردیم تا به تاور رسیدیم :D
به تاور که رسیدیم صحنه فوق العاده ای بود !
آفتابی که گرماشو میشد حس کرد به فرودگاه میتابید و هواپیماهایی که داخل رمپ فرودگاه بودند ! F100 - F50 - A140 - MD و ... که دقیق خاطرم نیست !!! [blackhee]
ماشین ایمنی هم روی باند 26L داشت با سرعتی که میشد حس کرد کم نیست حرکت میکرد !
همون موقع چندتایی از هوایماها رفتند و چندتایی هم اومدند و طبق Taf دید توی فرودگاه به 4000 تا رسید و تقریبا پرواز های آموزشی PC7 پایگاه هشتم شکاری شهید بابایی داشتند از رفتن نا امید میشدند ! اما با بهتر شدن وضعیت کم کم اون ها هم پرواز هاشونو شروع کردند ! 2تاشون باهم رفتند که باهم بالای فرودگاه هسا و برگشدند و برگشتند و کاروان هم دائم به برج میگفت ترافیک ما این جور و ترافیک ما اونجور ! خلاصه کم کم پرواز های این PC7 ها داشت زیاد میشد و هر کدوم به یک سمت میرفتند و بعضی ها هم Traffic Pattern میزدند و Tuch and Go میکردند !
دیگه خودمونیم ولی داشت حالم از این پرنده هایی که تا قبل اونروز عاشقشون بودم بهم میخورد [heyyou]
بالاخره بعد از این پرواز های آموزشی پروازی که منتظرش بودم رسید
پرواز 1082 شرکت ماهان که با MNG انجام شده بود و یه صحنه ی جالبی بود برام ، صحنه ای که 1 تامکت و 2 تا PC7 هولدینگ پوینت 26R بودند منتظر فرود هواپیمای ماهان بودند ! ❤
البته در پرانتز اشاره کنم یکی از بهترین صحنه هایی که دیدم هم این بود که هواپیمای MD ایرتور تیک آف کرد و دقیق یادم نیست که چه کار کرد اما بعد از تیک آف برگشت بالاسر فرودگاه (LABOT1A نیود چون VOR اصفهان اکسپایر شده بود و این طرح عملی نبود ) و وقتی که داشت به سمت فرودگاه برمیگشت 2 تا PC هم در حال ترافیک پترن بودند T یکی DownWind و یکی هم کراس !!! [heyyou]
خیلی صحنه زیبایی بود ! غیر قابل توصیف
خلاصه بعد هم پاشدن چند تامکت که برای ملحق شدن به 707 سوخت رسان نیروی هوایی و تمرین عملیات سوخت گیری هوایی اصفهان رو ترک کردند .
بعد از 4 ساعت داخل برج بودن به واحد بریفینگ رفتیم و اونجا هم یکمی اطلاعات کسب کردیم و بهترین هدیه های عمرم رو گرفتم ( نقشه راه های هوایی بزرگ چاپ شده )
جای همه ی دوستان خالی خیلی خوش گذشت
پایان . [loveiran]
UserPostedImage

UserPostedImage
Touradg
  • Touradg
  • 100% (عالی)
  • مدیریت شبیه ساز: Prepar3D 5.3
9 سال پیش
خیلی جالب بود عباس جان.برج یکی از اون جاهایی هست که رفتن به داخلش سعادت[blackhee] میخواد.
PC Flight Simulation Geek Since 1998