maryam
  • maryam
  • 66.72% (دوستانه)
  • بال نقره ای - شاهین نشان شروع کننده موضوع
6 سال پیش
با سلام خدمت اعضای محترم@};-

خواستم یه عنوان جدید بیارم هر از چند گاهی از قهرمانان خلبانانی که در جنگ حضور داشتند یا شهید شدن و حتی گمنام هستند در اینجا به معرفی اونا شروع کنم. شهدا رو یاد کردن کمتر از شهادت نیست ممنون

UserPostedImage 


به نسل های بعد بگویید ما تمام تلاشمان را کردیم. سه سال از سانحه تلخ سقوط فانتوم پایگاه بندر عباس در مناطق مسکونی سهل آباد فارس گذشت. بیست و چهار تیر نود و سه یک فروند اف چهار فانتوم متعلق به پایگاه نهم شکاری بندرعباس در حال ماموریت در شیراز، حین بازگشت به بندر عباس بر فراز استان فارس دچار سانحه می شود . دو خلبان این سانحه شهیدان سرهنگ دوم خلبان یاسر محمدیان (سمت راست) سمت چپ شهید سرتیپ سعید ذوالفقاری با رشادت تمام و از خود گذشتگی به دلیل پرواز بر فراز مناطق مسکونی از اجکت کردن پرهیز نمودن و فانتوم شعله ور را از منطقه خطر دور کردند و خود در شعله های آتش ندای وطن را پاسخ گفتند .شاهدان عینی روستا سهل آباد فارس می گفتند هواپیما شعله ور در آسمان در حال سقوط بود و. ما داشتیم از خانه هایمان فرار می کردیم که با شجاعت و از خود گذشتگی وصف نشدنی دو خلبان هواپیما به سمت ورودی روستا رفت و در همان منطقه سقوط کرد. مردم سهل آباد فارس به پاس رشادت این دو عزیز از دست رفته دو قبر نمادین در منطقه سقوط ساخته و هر شب جمعه به زیارت و قدر دانی ازاین دو عقاب پر کشیده می روند.

یادشان گرامی 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹


سنگی که طاقته ضربه های تیشه را ندارد تندیسه زیبایی نخواهد شد













maryam
  • maryam
  • 66.72% (دوستانه)
  • بال نقره ای - شاهین نشان شروع کننده موضوع
6 سال پیش
UserPostedImage 

پیکر بی جان سرلشکر خلبان عباس بابایی
عباس بابایی از جنس خاص خود بود،به درجه، مادیات و مقام اهمیتی نمیداد و این تظاهر نبود، شاید جوانی و نوع خاص افکار و شخصیتش با انتظاراتی که از یک فرمانده ارتشی می توان داشت متفاوت بود. کم حرفی، افتادگی، قاطعیت، تعهد و اخلاص در کار از خصوصیت های بارز او بود.

ایشان از ارکان استقرار قرارگاه رعد امیدیه به عنوان واحد تخصصی خلبانان های داوطلب برای انجام ماموریت های پر خطر پشتیبانی هوایی در سخت ترین سال های جنگ، نظم بخشیدن به تاکتیک های هوای با پست های پدافند مرزی، استقرار تام کت در بوشهر و بر قراری گشت های مراقبتی منظم تام کت از تانکرهای نفتی عبوری از خلیج فارس و تنگه هرمز مرسوم به طرح اژدر بود.. وی تا آخرین روز برغم درجه و مسوولیت های بالا، پروازهای گشت رزمی هوای تام کت بر روی خلیج فارس با تام کت و پروازهای جنگی برون مرزی و پرواز بر فراز نوار مرزی جهت شناخت پست های پدافند و ارتش نیروهای دشمن با اف پنج را ادامه داد.
تیمسار عباس بابایی پانزده مرداد سال شصت و شش در راه بازگشت از یک پرواز جنگی برون مرزی مورد اصابت توپ ضد هوایی توسط خودی بر فراز جبهه های جنگ قرار گرفت و به شهادت رسید.
ای کاش معنی اخلاص نیز امروز از جنس بابایی بود. بابایی یک بچه مسلمان و وطن پرست واقعی بود.
یادش گرامی 🌹 🌹 🌹 🌹

تقریبا چهار روز میگذره ولی ایکاش همون موقع مینوشتم@};-

سنگی که طاقته ضربه های تیشه را ندارد تندیسه زیبایی نخواهد شد













maryam
  • maryam
  • 66.72% (دوستانه)
  • بال نقره ای - شاهین نشان شروع کننده موضوع
6 سال پیش
UserPostedImage 


دلنوشته هاي دختر سرلشگر خلبان "خالد حيدري" ، اولين شهيد خلبان دفاع مقدس

شهادت بالاترين مزد جهاد في سبيل الله است

با عرض تسليت ايام سوگواري سالار شهيدان به تمام مسلمانان دنيا و به شما؛

با سلام و احترام و استعانت از الطاف الهي؛ درود بر روح پاك شهداي هشت سال "دفاع مقدس" بالاخص پدر عزيزم سرلشگر خلبان "خالد حيدري"، اولين شهيد خلبان دفاع مقدس؛

شهيد حيدري، پدر عزيزم در 31 شهريور 59 بعد از دو ساعت از حمله رژيم بعثي براي دفاع از ميهن داوطلبانه اعلام آمادگي كرد.

وقتي كه بابا به ماموريت رفتند من دو ماهه بودم. در اين سال ها هميشه از خدا مي خواستم كه روزي پدرم برگردد. در دوران تحصيلم به زيارت امام رضا(ع) رفته بودم. از بچگي شنيده بودم كه امام رضا غريب و ضامن آهو هستند.دست به ضريح امام رضا زدم و از ايشان خواستم كه ضامن پدر غريب من هم شود و از خدا بخواهد كه پدرم به آغوش من برگردد.

امروز بعد از 32 سال انتظار در 1 آبان 91 روز دوشنبه به من خبر دادند كه پيكر مطهر پدر به ميهن برمي گردد. آن روزها مصادف با تولد پدر عزيزم بود. ايشان در دو آبان 1329 به دنيا آمدند. دو شب قبل از اين خبر من خواب ديدم كه از تهران برايم آهويي آورده اند. خواب من تعبير شد، دعايم مستجاب شد، امام رضا ضامن پدرم شد.

بعد از سال ها انتظار، بابا پرافتخار به وطن برگشت. چهارشنبه كه به ميهن بازگشت، من از طرف پدر به خاك پاك ميهن بوسه زدم. بعد از استقبال از پيكر شهدا در شلمچه با بابا اولين سفر به پابوس امام رضا رفتيم. با بابا دعاي عرفه را خوانديم. بعد از مشهد به تهران رفتيم و در مراسم نيروي هوايي شركت كرديم. در تهران مراسم كفن پوشي شهدا خيلي سخت بود. ولي خوشحال بودم كه پس از سال ها دوري و ناراحتي، پيكر پاك پدر را در آغوش مي كشيدم. پدري كه 32 سال عكس كودكي من را در آغوش كشيده بود.عكسي كه زمان رفتنش در جيب لباس خلباني اش داشت. اين اولين ديدار من با پدر، آخرين وداع با استخوان هاي پدر پرپرم ،پدري كه علي وار اولين پهلوان ميدان جنگ در راه حق و حسين وار بي سر به وطن اسلامي خود بازگشت و همچون اسمش "خالد" براي هميشه جاودانه ماند.
دو روز بعد با پدر به شهرمان مهاباد برگشتيم. مردم شهيد پرور اروميه و مهاباد از پدر استقبال باشكوهي كردند.
بعد از مراسم نظامي بابا را پاي تنديس و يادمانش به خاك سپردند.

خدا را به خاطر همه الطافش شاكرم. (گفتني است اين متن توسط دختر سرلشگر خلبان "خالد حيدري"، اولين شهيد خلبان دفاع مقدس در پنجمين جلسه شوراي اداري آذربايجان غربي قرائت شد)

سنگی که طاقته ضربه های تیشه را ندارد تندیسه زیبایی نخواهد شد













کاربرانی که در حال مشاهده موضوع هستند