31 جولاي، مصادف است با شصت و هشتمين سالمرگ يكي از محبوب ترين نويسندگان تاريخ ادبيات جهان: «آنتوان دو سنت اگزوپري».
خلباني كه تمام زندگي اش- حتي كارهاي ادبي اش- با پرواز گره خورده بود. «اگزوپري» اگر چه نويسنده يي است قصه گو، متعارف و سهل و ممتنع نويس، اما در عين حال بنيادي ترين مفاهيم فلسفي هستي را در بطن همين روساخت ساده داستاني پيش روي خوانندگانش قرار مي دهد. «اگزوپري» يك دعوت كننده اخلاقگراست.
او در آثارش- و بارزتر از همه در «شازده كوچولو»- خواننده را به تفكر در باب مفهوم انسانيت، روابط ميان آدم ها، و اساسا تعريف كيفيت «رابطه» در مناسبات انساني دعوت مي كند. كارنامه ادبي «اگزوپري» چندان حجيم و عظيم نيست. شايد نيمي از آثارش هم متوسط ارزيابي شوند اما مسلما شاهكارش «شازده كوچولو» و كتاب بسيار ساده و صادق «پرواز شبانه» براي با ارزش دانستن كارنامه هر نويسنده يي كافي است. «آنتوان» فرزند سوم «كنت ژان دو سنت اگزوپري» و «ماري دو فونسكلومب» در 29 ژوئن سال 1900 در شهر ليون به دنيا آمد. در چهار سالگي پدرش را از دست داد و مادرش پرورش و تربيت او را بر عهده گرفت. دوران كودكي او با يك برادر و دو خواهر در سن موريس و مول كه املاك مادربزرگش در آنجا بود سپري شد و او دوره دبستان را در مان به پايان رساند. در مان شاهد آزمايش هاي برادران رايت، مخترعان هواپيما بود، كه درصدد فروش اختراع شان به دولت فرانسه بودند.
او نخستين پروازش را در فرودگاه مان تجربه كرد. در آغاز دوره دبيرستان نزد يكي از استادان موسيقي به آموختن ويولن پرداخت. در 1914 براي ادامه تحصيل به سويس رفت. آنتوان در دوران تحصيل در دبستان و دانشكده، گاهي ذوق و قريحه شاعري و نويسندگي خود را با نگاشتن و سرودن مي آزمود و اغلب نيز مورد تشويق و تقدير دبيران و استادانش قرار مي گرفت. بعد از دريافت ديپلم خانواده اگزوپري او را تشويق كردند تا وارد نيروي دريايي شود كه محل خدمت بسياري از اشراف زادگان فرانسوي بود اما اگزوپري، كه علاقه يي به نيروي دريايي نداشت، نتوانست به دانشگاه نيروي دريايي راه يابد و دوبار در امتحان ورودي اين مدرسه مردود شد. بعد از شكست در ورود به مدرسه نيروي دريايي او براي انجام خدمت نظام وظيفه به نيروي هوايي فرانسه پيوست.

او با زيرپا گذاشتن مقررات به فراگيري خلباني پرداخت و گواهينامه پرواز خود را دريافت كرد. او همچنين در امتحانات افسري نيروي هوايي پذيرفته شد و براي خدمت به مراكش فرستاده شد. در سال 1923 بعد از اتمام خدمت سربازي قصد داشت به زندگي معمولي خود بازگردد و حتي مدتي نيز به كارهاي گوناگون پرداخت، ولي بالاخره با راهنمايي و اصرار يكي از فرماندهان نيروي هوايي كه سخت به او علاقه مند بود، به خدمت دائمي ارتش درآمد. او در كنار شغل خشن و پرخطر خود، كار نويسندگي را نيز ادامه داد و نهايتا در 1943 با نوشتن رمان «شازده كوچولو» در تاريخ ادبيات جاودان شد.
اين اثر با منشي روانكاوانه و بهره گيري از تمي فانتزي، معصوميت كودكانه و ذاتي نوع بشر را برجسته مي سازد و آن را در تقابل با دنياي سرشار از نا راستي، بي حوصلگي، خشونت و فريب بزرگسالان قرار مي دهد تا يادآور شود حقيقت وجودي انسان چيزي ديگر است و با تامل و تربيت مي توان دوباره به اين حقيقت سليم دست يافت و جهاني بهتر و پاك تر را رقم زد. «اگزوپري» كه در تمام زندگي خود شيفته پرواز بود، عاقبت نيز زندگي اش با پروازي ابدي پايان يافت.
در 31 جولاي 1944 حين خدمت در نيروي هوايي فرانسه برفراز درياي مديترانه به پروازي اكتشافي رفت و ديگر هرگز بازنگشت. لاشه هواپيمايش بعدها پيدا شد و دليل سقوطش هرگز به درستي مشخص نشد. شيوه او در نويسندگي، بعدها الهام بخش بسياري از نويسندگان طيف ادبيات كودك و نوجوان، فانتزي نويس ها و حتي روانشناسان بود. هنوز هم مي شود با رجوع به «شازده كوچولو» پاسخ بسياري از پرسش هاي اساسي شخصيتي و روانشناختي خود را بيابيم و از اين طريق راهي بجوييم براي التيام كاستي هاي خويش و برقراري ارتباطي مستحكم تر و سالم تر با ساير افراد جامعه. پس چيزي نمي ماند جز اينكه به انديشه اش درود بفرستيم و در برابر ذهن خلاقش كرنش كنيم.
روزنامه اعتماد مورخ 10/5/91
PC Flight Simulation Geek Since 1998