سانحه سقوط هواپيماي C-130 در شامگاه هفتم مهرماه 1360 و شهادت 66 نفر از جمله فرماندهان عاليرتبه ارتش و سپاه، حادثه تلخي بود كه از شيريني نخستين پيروزي رزمندگان در مقابل تهاجم گسترده ارتش بعث عراق كاست.
در اين حادثه سرلشكر ولي الله فلاحي جانشين وقت رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي، سرتيپ جواد فكوري مشاور رئيس ستاد مشترك ارتش، سرتيپ موسي نامجو وزير دفاع وقت و نماينده امام در شوراي عالي دفاع، سردار يوسف كلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران و محمد جهان آرا فرمانده توانمند سپاه خرمشهر به شهادت رسيدند.
اين حادثه پس از عمليات ثامن الائمه رخ داد که با مديريت نيروهاي حامي خط امام بعد از بركناري بني صدر از فرماندهي كل قوا و با همكاري ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي به اجرا درآمد و پس از تهاجم گسترده ارتش بعث عراق و اشغال مناطق و شهرهاي بسياري توسط دشمن،نخستين عمليات بزرگ و پيروز يك سال بعد از آغاز جنگ بود.
در اين عمليات شهر استراتژيك آبادان از محاصره درآمد و جاده هاي مواصلاتي منتهي به اين شهر كه از اهميت زيادي برخوردار بودند از اشغال و تيررس دشمن خارج شده و شمال شرق و شرق آبادان به كلي از لوث وجود دشمنان بعثي پاكسازي شد.
همچنين در نتيجه اين عمليات تيپ يك پياده و تيپ دو زرهي عراق منهدم، 2 هزار نفر از نيروهاي دشمن كشته و هزار و 700 نفر به اسارت درآمدند و ادوات سبك و سنگين زيادي از دشمن يا منهدم و يا به دست نيروهاي خودي افتاد. همان ايام كارشناسان و ناظران بي طرف نظامي اين عمليات را كم سابقه و توام با سرعت غافلگيركننده توصيف كردند.
عمليات ثامن الائمه تنها يك پيروزي نظامي نبود بلكه در ابعاد سياسي و اجتماعي نيز واجد اهميت و اثربخشي بسياري بود. پس از رفع عامل تفرقه افكني ها سرانجام همكاري كليه نيروهاي عمل كننده نتيجه داده و نقطه عطفي در صحنه جنگ به وجود آمده بود. بازتاب اين پيروزي در ميان جامعه نيز بسيار چشمگير و قابل توجه بود. در نتيجه اين عمليات روحيه ملي تقويت و حمايت هاي مردمي از جبهه هاي جنگ نيز به طور محسوسي افزايش يافت. فرماندهان عاليرتبه جنگ با توجه به ابعاد پيروزي در عمليات ثامن الائمه و دستاوردهاي آن ماموريت يافتند تا ضمن بررسي هاي ميداني، راهكارهاي خود را براي تقويت محور وحدت سپاه و ارتش و فعال تر كردن ظرفيت و توان نيروهاي رزمي ارائه دهند.
لذا بر آن شدند تا در نخستين فرصت پس از بررسي هاي لازم، يافته هاي خود را در جلسه شوراي عالي دفاع گزارش و مقامات مسئول را در تصميم گيري ياري دهند. هر دو هواپيمايي كه در اختيار فرماندهان بود دچار نقص فني شده و قابليت پرواز نداشتند ناچار هواپيماي هركولس C-130 كه براي جابه جايي شهدا و مجروحين به منطقه آمده بود براي انتقال فرماندهان در نظر گرفته مي شود.
ساعت 5 و 15 دقيقه بعد از ظهر هفتم مهر هواپيما در حالي كه برابر فهرست مسافرين، حامل 22 پيكر شهيد، 27 مجروح، 40 مسافر و 9 خدمه بود اهواز را به مقصد تهران ترك مي كند. حدود يك ساعت پس از پرواز ضمن تماس با تقرب مهرآباد در فاصله 30 مايلي تهران، اجازه کاهش ارتفاع به 8500 پايي به خلبان داده مي شود. در حين فرود به ارتفاع كمتر صداي انفجاري در قسمت راست كابين و محل فيوزها شنيده شده و متعاقب آن برق هواپيما قطع و هر چهار موتور آن از كار مي افتد.
احمد حسيني يكي از مهندسان پرواز كه مسافر اين هواپيما بوده و از اين حادثه بعد از 32 سال برخي از بازماندگان اين حادثه در گفت وگو با ايران به تشريح آن لحظات دلهره آور پرداختند. جان سالم به در برده است، مي گويد: همه چيز خوب و مرتب پيش مي رفت، پس از تماس با رادار اصفهان و تهران ساعت نشستن در فرودگاه را اعلام كرديم. مجدداً در 80 مايلي تهران تقاضاي كم كردن ارتفاع كرديم كه موافقت شد، در ارتفاع 14 هزار پايي بوديم كه همراه نور، صدايي شبيه انفجار هواپيما را به شدت تكان داد، همزمان هر چهار موتور هواپيما از كار افتاد، سابقه ندارد كه همزمان چهار موتور خاموش شود، اما اين اتفاق افتاد.
ملخ هاي هواپيما در اثر وزش باد هرز مي گشت و هيچ نيرويي ايجاد نمي كرد. هواپيما به طور كلي برق نداشت و فقط يك باتري بود كه اين باتري هم چون بايد چراغ هاي هواپيما را روشن نگه مي داشت، هر لحظه از ذخيره آن كاسته مي شد. تنها كاري كه مي شد انجام داد، تماس با برج و اعلام موقعيت هواپيما بود كه انجام داديم. هواپيما هر لحظه از افق پايين ترمي آمد و با كم شدن ارتفاع داخل هواپيما تاريكتر مي شد.
سريعاً چرخ هاي هواپيما را با كمك همكارم به صورت دستي پايين داديم. هواپيما به علت از دست دادن هيدروليك با سر به طرف زمين سرازير بود، خلبان و كمك خلبان براي ممانعت از برخورد هواپيما با سر به زمين دسته استيك را به سوي خود مي كشيدند. در اين لحظه هواپيما به زمين خورد و صداي مهيبي بلند شد. همه اين ها در عرض 4 دقيقه به وقوع پيوست.
بر اثر اصابت سمت راست هواپيما به زمين چرخ سمت راست كنده شده و سوراخ كوچكي در زير بدنه هواپيما ايجاد شد. تمامي كساني كه سمت چپ هواپيما مستقر بودند، از جمله فرماندهان عاليرتبه جنگ در همان دقايق اوليه به شهادت رسيدند، اما آناني كه سمت راست بودند آسيب كمتري ديدند. تعدادي از مسافران از شكافي كه در هواپيما به وجود آمده بود، با كمك اهالي بيرون كشيده شدند.
علي صولتي خلبان اين هواپيما كه وي نيز از اين حادثه جان سالم به در برده است، مي گويد: حدود 15 مايلي تهران با برج مهرآباد تماس گرفتم و تقاضاي كم كردن ارتفاع را نمودم. پس از قطع تماس ناگهان هر چهار موتور هواپيما از كار افتاد و هواپيما مانند تكه سنگي به طرف زمين سرازير شد. فوراً به پرسنل دستور دادم ضمن حفظ خونسردي كامل هر كسي در محل مربوطه مستقر شود و به كارش ادامه دهد. موتورها را آزمايش كردم. هيچ گونه علامتي از كار كردن به چشم نمي خورد. مهندس پرواز اعلام كرد كه هر چهار موتور از كار افتاده است.
شهيد فكوري براي بررسي اوضاع به داخل كابين خلبان آمد و با چراغ قوه درجه ها و نشان دهنده ها را ديد و به كمك خلبان خرم دل گفت: هيچ اميدي نيست. به ارتفاع 8 هزار پايي رسيده بوديم و هر لحظه انتظار برخورد با كوه يا تپه اي را داشتيم، چون تمام فرامين از كار افتاده بود. گروه پروازي به صورت دستي شروع به باز كردن چرخ ها كردند، اما قبل از اين كه كاملاً موفق شوند، هواپيما به شدت به زمين اصابت كرد.
لحظاتي بي هوش شدم، وقتي به هوش آمدم، متوجه شدم هواپيما روي زمين متوقف شده و كابين در حال سوختن است و دو نفر كمك خلبان هم كنارم ايستاده اند. كمربند پروازي را باز كردم و در حالي كه از كمك خلبان ها مي خواستم از پنجره سمت راست كابين به بيرون بپرند، خودم را از پنجره سمت چپ به بيرون پرتاب كردم. صداي ضجه و ناله مسافران از داخل هواپيما به گوش مي رسيد. در اين لحظه متوجه شكافي كه در بدنه هواپيما بر اثر كنده شدن چرخ سمت راست به وجود آمده بود، شدم. با سرعت به سمت هواپيما برگشتم و سعي كردم با كمك دو همكار ديگرم سرنشينان هواپيما را نجات دهيم.
از طريق آن شكاف 28 نفر را بيرون كشيديم كه 7 نفر آنان بر اثر شدت جراحات شهيد شدند و بقيه در قيد حيات هستند.
روزنامه ايران به تاريخ 7/7/92
PC Flight Simulation Geek Since 1998