Parham Ziaie
  • Parham Ziaie
  • 61.42% (دوستانه)
  • بال طلایی - عقاب یار شروع کننده موضوع
10 سال پیش
خاطره ى پرواز با ايرباس٣٤٠ آسمان 6642
سلام دوباره به دوستان خوبم ، در اين تاپيك قصد دارم خاطره ى سفرم با ايرباس٣٤٠ آسمان به دوبى رو براتون شرح دهم ، متاسفانه تاريخ رو يادم رفته و با رجوع به كارت پرواز تاريخ ميلادى آن 11Sep. هستش، پوزش بابت فراموشى تاريخ شمسى
خب داستان از اونجايى شروع مى شه كه قرار شد سفرى سه شب و چهار روزه به دوبى داشته باشيم و خانواده ى من قصد تهيه بليط ايران ايرو يا ماهان رو داشتن كه من مخالفت كردم و با درخواست هاى مداوم من قرار شد با ايرباس ٣٤٠ آسمان بريم دليل اصرار هاى من سفر با ايرباس٣٤٠ آسمان بود. هرچى تو اين سايت گشتم تا اطلاعات سفر درباره ى اين هواپيما پيدا كنم كه بهترين صندلى هاش كجاست و كيفيتش چه جورى هست پيدا نكردم .
از اونجايى كه سه نفر بوديم نمى تونستيم همه روى يك رديف بشينيم البته مى شد رديف وسط ولى من دوست داشتم كنار پنجره باشم پس من جدا صندلى گرفتم . ساعت ٩:٣٠ راه افتاديم به سمت فرودگاه امام و راس ساعت ١٠:٣٠ اونجا بوديم ، پرواز ساعت ١٣:٥٠ بود ، رفتيم سراغ پاركينگ كه ١ پر شده بود و ٢ هم كلا بسته بود و رفتيم ٣ و تا برسيم به ترمينال ساعت شد تقريبا ١١
بعد از بازرسى بدنى وارد سالن اصلى شديم و دنبال كانتر ها گشتيم ، كانتر آسمان رو پيدا كرديم و وقتى داشتم بار رو مى گذاشتم ، به مسئول كانتر گفتم اگر امكان دارد صندلى A بدهيد و مسئوله گفت مى خواى كنار پنجره باشى ديگه منم گفتم بله ، يه لحظه ترس برم داشت گفتم ايرباس٣٤٠ هست ديگه خانمه هم خنديد گفت نه ٧٢٧ هست ، تو دلم گفتم من كل سفر بخاطر ٣٤٠ اومدم ، بعد يه لبخند زد گفت شوخى كردم ايرباس ٣٤٠ هست ( يك نكته من از اون افراد نيستم برم به كانتر بگم پليز سيت ٣ آلفا ... ) ، صندلى صادر شده براى من 46A بود و وقتى از سالن ترانزيت رد شديم ناگهان چشمم به ايرباس٣٠٠ ايران اير خورد EP-IBH كه داشت مى رفت كربلا و فرودگاه مسافر عرب خيلى داشت ، در اون ساعتى كه ما اونجا بوديم خيلى فرودگاه شلوغ نبود و در عرض كمتر از پنج دقيقه رفتيم سالن ترانزيت ، من محو تماشاى هواپيما ها بودم كه اعلام كردند مسافرين هواپيمايى امارات جهت سوار شدن به گيت ٢٤ مراجعه كنند . ساعت ١١:٣٠ بود كه ايرباس ايران اير پريد و رفت به سمت كربلا و در كمتر از نيم ساعت ، امارات نيز به سمت دوبى از زمين برخاست !!!!
از ساعت ١٢ تا ١٣ نه ترافيك ورودى داشتيم و نه خروجى
گيت ها همه خلوت
اپرونا همه خالى
ايرباس ما هم در ضلع شمالى پاركينگاى فرودگاه امام پارك بود ، استند ٤١٩ بود . من هى انتظار داشتم ماشين پوش بك بياد هواپيمامونو بياد از اون پاركينگا بر داره و بياره به سمت جت وى هاا ولى اين اتفاق نيوفتاد ، ايرباس ماهان كنار هواپيماى ما يعنى استند ٤١٥ بودش و ماشين پوش بك اومد و حركتش داد و وصلش كرد به جت وى ولى واسه ما نكردن اين كارو
ساعت ١٣:٣٠ شد پرواز ماهان آمده بود مسافرينشو سوار كنه و بره به سمت نجف ولى هنوز مارو صدا نكردنه بودن ، ١٣:٣٥ بود اعلام كردن مسافرين هواپيمايى آسمان ٦٦٤٢ جهت سوار شدن به گيت ٢٦ مراجعه كنند ، رفتيم ولى خبرى نبود تا ساعت ١٤:٠٠ كه گيت باز شد و بعد از كندن يه تيكه از كارت پرواز ، از سراشيبى ها پايين رفتيم و سوار اتوبوس شديم . اتوبوس ديگه داشت مى تركيد همه توش داشتيم له مى شديم كه راه افتاد ، يه چرخشى زد همه مسافرا رو هم افتادن ( الاهو اكبر ) و صداى اعتراض مردم در اومدن بود ، ياد مترو افتادم كه يهو يه تكون مى خوره ، همه ميوفتن رو هم
بلاخره رسيديم به EP-APA ايرباس٣٤٠ آسمان ، مى شد BAE ماهان و قشم و ايرباس ٣٢٠ قشم ايرو ديد
از درب اكونومى سوار شديم و وقتى وارد شديم ، با استقبال خوب مهمانداران مواجه شديم
صندلى هاى اكونومى خيلى بزرگ و شيك بود و تقريبا مثل صندلى هاى بيزينس هما بود
همه هم يك تلويزيون داشت و شروع كرديم و ديدن انانس هاى پرواز ، بوردينگ تمام شد و درب ها هم بسته بود ، تا يك ساعت قبل باند ٢٩ اكتيو بود ولى از شانس خوب من باند ١١ اكتيو شد
سپس مهماندار پرواز شروع به حرف زدن كرد
تا ارتفاع ٣٥ هزارپايى از سطح درياى آزاد پرواز خواهيم كرد
كپتن منجيل و ساير خدمه پروازه خوشى رو براى شما آرزو مى كنند و ...
پوش بك شروع شد و همزمان موتورا استارت خورد ، از شانس خوبم يك مسافر خيلى خوب و باحال كنارم افتاد و كلى تو پرواز گفتيمو خنديديم .
بالاخره بعد از كلى تكسى كرده رسيديم سر باند و خلبان بدون توقف شروع كرد به تراست دادن
و هواپيما شروع به دويدن روى باند كرد و بعد از چند لحظه از زمين بلند شديم (تقريبا ساعت ٢:٢٠ بود ) و همين طور داشتيم ارتفاع مى گرفتيم و گاهى هم دلمون مى ريخت ولى كلا حال داد . بعد از ده دقيقه از روى جهت چرخشمون فهميدم EGVEL رو رد كرديم و رفتيم به سمت PEKAM . غذا شروع به سرو دادن شد و غذاى بسيار كاملى بود
خوراك گوشت + نان + سالاد + ژله + ماست + بسكويت + نوشابه + كيك + سانديس + تكه اى مرغ سوخارى
بعد از اتمام غذا ، نوبت به دادن چايى يا قهوه بود ، كه من يك بار چايى خوردم ولى اگر بازم كسى مى خواست بهش مى دادن
بعد از تقريبا يك ساعت و اندى ، كم شدن ارتفاع شروع شد و طولى نكشيد روى آب هاى نيلگون خليج فارس رفتيم و خلبان Spoiler مى داد كه تكوناى شديدى همراه داشت و يكم هم بعضى از مسافرين حالشون بد شد ، ناگهان همين طور كه ديسنت مى كرديم يكى از مسافرين حالش بد شد و مهماندارا رفتن بالا سرش و پزشك پرواز اومدو ، حراست اومدو و .....
نزديكاى ٤:٣٠ بود به وقت خودمون كه خلبان اعلام كرد Cabin crew at your seat for landing
ما خيلى به زمين نزديك شده بوديم ، اسپويلر هم هنوز باز بود و از اون موقع نبسته بودن
خلبان رسيد لب باند دماغرو داد بالا ، هواپيما اروم اومد پايين و چرخش به زمين خورد ولى هواپيما باز رفت بالا و ناگهان با تمام چرخاش فرود اومد و چرخاى عقب و جلوشو با هم زد زمين كه خيلى صداى بدى داد و تكوناى شديدى داشت ، مردم از ترسشون شروع كردن به جيغ كشيدن و من داشتم مى خنديدم ، يكى از مسافرا بود دسته ى صندلى رو محكم گرفته بود و چشماشو بسته بود
سپس از باند رفتيم بيرون و منتظر بوديم تا يك ترافيك ديگه تيك آف بكنه تا ما بتونيم بقيه تكسى رو دادمه دهيم و درنهايت در استند هاى ترمينال ٢ فرودگاه دوبى توقف كرديم و وقتى اومديم بيرون با هواى گرم و شرجى مواجه شديم
وارد ترمينال دو شديم و تو صف درازى براى مهر زدن پاسپورت بوديم كه تقريبا نيم ساعتى طول كشيد ، بهتر بود آسمان ترمينال ١ باشه ولى خب چه كار مى شه كرد ، ترمينال دو بود
منتظر خاطره پرواز برگشت باشيد
باتشكر
ضيايى@};- 😊 [bowing]
امام على :
*هنگامی که از چیزی می‏ترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است
UserPostedImage